اولین این مطلبم باید این کارو حتماْ انجام می دادم- بعد مطلبم می گذاشتم. اما این کار چیه: تو مطلب قبلیم یه نظر خیلی قشنگی از یکی دوستان اومده بودکه من تا خوندم واقعاْ گریم گرفت.شما هم بخونید لذت ببرید:
امشب شب غریبی است ... بوی عجیبی از سمت غرب می آید مثل اینکه از یک دشت است ... فکرمی کنم بوی غربت است که با آب فرات و خاک کربلا آن را به وجود آورده است . بوی تنهایی و غریبی است یا این که بوی عطر گل یاس است . چقدر متفاوتند این دو بو ! ولی هر دو از یک مکان می آیند .. صدای هل من ناصر ینصرنی صدای گریه طفلی شش ماهه صدای راز و نیاز شبانه ... امشب چه شبی است ...
مکن ای صبح طلوع ...
نامه ای به کربلا
دل چگونه می تواند خطی برای تو بنویسد جز خونابه هایی که بر ورق می چکاند؟؟؟ چگونه دل بغض در هم پیچیده ی هزار ساله ی خود را بی هیچ بهانه ای میان خردسالی این نامه تقسیم کند؟؟؟ این آتش ابدی را چگون میان کاغذ پیچید و برای تو بفرستد؟ تنها راهی که مانده، این است که خود، با پای همتش گونه بر خاک کشد و هروله کنان ، سینه با زمینت هم آغوش کند، تا تو صدای زمزمه هایش را بهتر بشنوی.
از این جا، آن هم با خط که نمی شود میان حضور ساکت تو بنشیند و از زخم هایی که تو با یادت به او هدیه کرده ای، حرف بزند.چگونه با نام جای بوسه ی خاکت را بر جبینش نشان می دهد؟؟؟ هنوز که هنوز است، پشت دل از <<انکسر ظهری>> تیر می کشد و هربار که صدای تکبیر می شنود، کابوس نیامدن، تمام فضای خیالش را پر می کند.مدام ندای << هل من ناصر ینصرنی>> در گوشش تکرار می شود.این ها را چگونه در ورق بنویسد برای تو؟؟؟؟
هر وقت به حاشیه ی سبز ملاقات سقا می نگرد، نگاهش بوی یاس می گیرد. کودک را که می بیند ، آب که را می بیند ، بارانی می شود، دهان و فریاد <<هیهات من الذله>> از حنجره اش شعله می کشد، بوی دود تمام شیارهای خیالش را پر می کند.اصلاً بگو چگونه آبله هایی را که بر پای دارد به تو نشان دهد؟؟؟
درست است که این دل،آن جا،پیش تو نبوده است ، اما با هر اشک سقا بر زمین چکیده و میان شمشیر ها به دنبال گمشدهای گشته، از همان آغاز یاد گرفته که جز برای حســــــــــــــــــــــــــین (ع) نگرید و پیشانی اش را جز با تربت او هم آغوش نکند و هر وقت سیراب شدن، خواست یاد آن گلوی خشکیده را محو کند، به یاد اورده بوسه ی خواهر را بر گلوی بریده ی برادر. این دل از همان آغاز برای تحمل داغ تو آفریده شده است و نیازی به کاغذ و قلم ندارد.
سلام . نمی دونم تا الان جواب نامه ات رو گرفتی یا نه ! اما حتما نامه ای که بوی عشق و امید میده بی جواب نمی مونه ! یه روز که بوی سیب شنیدی بدون که ... التماس دعا . یا زهرا و یا مولای علی !
اگر مقصد پرواز است,قفس ویران بهتر,
پرستویی که مقصد را کوچ می داند, از ویرانی لانه اش نمی هراسد..... یا علی ............... التماس دعا
سلااااااااااااااام ... خسته نباشی پسر کوچک و قهرمان ... به قول معروف ای ول داداش ... به ما سر بزن ... خوشحال میشیم ... تبادل لینک هم افتخاره ... خوش و شاد و پیرزو باشی ... در پناه خداوند مهربان
کربلا در کربلا می ماند اگر ...
اگر زینب نبود ...
یا علی
بسم رب الحسین علیه السلام.
سلام. این عکس خیلی حرف توشه. میدونی چیه ؟ من خودم یه صحنه شبیه همینو از نزدیک دیدم. شاید اون موقع هم سن تو بودم. شاید هم کوچکتر. ولی هنوزم جلوی چشامه. هنوزم که یادم می افته دلم آتیش میگیره. اون فقط یه پرنده بود. فقط یه پرنده. بود و نبودش تو این دنیا برای ما هیچ فرقی نمیکرد. ولی اون روز و اون پرنده هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه. هر کی جای من بود همین احساسو حتما داشت. شاید مقایسه کردنش درست نباشه ولی راز زنده موندن واقعه کربلا بعد از این همه سال همین احساسیه که خدا در وجود همه انسانها گذاشته. همین احساسه که باعث میشه بعد از این همه سال این واقعه عظیم انقدر قابل لمث باشه که یکی مث خودت بیاد و یه همچین نامه ای به کربلا بنویسه... و خیلی نامه های دیگه که به گفته خودت نوشتنش نیاز به کاغذ و قلم نداره .... ........
التماس دعای فرج
یازهرا
امروز نامه می نویسید شاید فردا خود کلمه ای شدید که چشمان آن غائب از نظر شما را خواند....ان شاء الله ...و اینکه اگر کسی منتظر باشد هرگز هرگز هرگز کوچک نیست..:)
سلام بر منادی لبیک و سلام به شما دوست بزرگوار اولین باره وبلاگتونو می بینم //وبلاگت واقعا حرف میزنه//بوی عطر قنداقه شش ماهه کربلا بوی درد دلهای سینه بی بی/بوی عطر انتظار منتظران/من دعا می کنم برای آمدنش و از قنداقه می خوام فقط یه امین بگه فقط یه امین/یا حق
سلام
وبلاگ قشنگی داری
به یاد حسین باش تا حسین کمکت کنه
یا حسین
به ما هم سر بزن
بای
باز هم محرم دیگری از راه رسید و تصویری از بزرگترین مصیبت ممکن، پهنهی جوامع انسانی را سیاه پوش کرده است و چنان آتشی از عشق او در دل ما شعله ور شده است که هیچ آبی تهدیدگر شرارههای آن به سردی و خاموشی نیست.
و اکنون در آستانه دههی سوم ماه محرم، همچنان در غم وعزای سرور و سالار شهیدان کربلا گریانیم و دلخوش به روزی هستیم که حضرتش پشت بر دیوار کعبه دهد و با صدایی که در تمام عالم شنیده شود بانگ برآرد که :
الا یا اهل العالم اِنّ جَدّی حُسین قتلوه عطشانا
و از نهان جان خویش آه برمیآوریم و دعا میکنیم که :
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیهِ وَ قَرِّب بُعدَهُ وَ اَنجِر وَعدَهُ وَ اَوفِ عَهدَهُ.
بار الها بر او درود فرست و دوری او را نزدیک کن و وعدهاش را برسان و به عهدش وفا فرما.
دوست منتظر سلام
خدارو شکر که دوستی دارم که اینقدر دلش بزرگ و پرنوره... خدارو شکر که دلهامونو از اول برای داغ آفریدند...خدا رو شکر که با همه ی بی لیاقتیمون بهمون فهموندن این داغ تمومی نداره تا او بیاد... یارب به حق حسین (ع )ظهور حسین زمان(عج) ما رو برسون...به حرمت او ما را مثل مردم زمان او بی وفا و عهد شکن قرار نده
به امید دیدار آقا وقتی از ما راضی اند.
*بسم رب الحسین علیه السلام *
سلام علیکم و رحمة الله ... الوعده وفا ... لینک دادیم اخوی ... خودشم با لوگو ... خودشم با افتخار ... دیگه امری باشه!؟
التماس دعا ..... یاعلی مدد.
سلام..خوبی..خوش میگذره..وبلاگ زیبایی داری . خیلی زیبا مینویسی.. خوشحال میشم به دفتر عشق سر بزنی..منتظر حضور سبز و بهاریت هستم..یا حق